دلتنگی
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(یکشنبه 86/7/1 ساعت 5:55 عصر)

وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره
وقتی نا امیدشدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی
وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی روکه به صدات محتاجه
وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی روکه توی دلت یه کلبه
ساخته بود وقتی چشمات از تصویرم تهی شدند به یاد بیار کسی رو که
حتی توی عکسش هم بهت لبخند می زنه
غم
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(یکشنبه 86/7/1 ساعت 5:49 عصر)

«آدمها همین طوری برای من غم می آفرینند، هر کس به طریقی،
تا حالا همیشه همین طور بوده. آرزو به دلم موند که کسی از غمهام کم کنه،
یا مرحمی باشه، یا اینکه فقط، درددلم باشه، خدایا کی میرسه اون روز»
زندگی
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(شنبه 86/6/3 ساعت 4:9 عصر)
مرا عجز و تو را بیداد دادند به هر کس هر چه باید دادند
برهمن را وفا تعلیم دادند صنم را بی وفایی یاد دادند
گران کردند گوش گل پس آنکه به بلبل فرصت فریاد دادند
زندگی جز قماری بیش نیست ***شادی و غم هر دو را خود ساختیم
گر به شادی بگذرد ما برده ایم*** گر شود طی دوره غم باختیم
درهم
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(شنبه 86/4/30 ساعت 8:27 عصر)

روزی که به دنیا آمدم صدایی در
گوشم طنین افکند و گفت: تا آخرین
نفس با تو خواهم بود از او پرسیدم تو
کیستی؟ گفت: من غم هستم!!
اول خیال کردم که غم عروسکی است 
که می توان با آن بازی کرد ولی بعد ها
فهمیدم که خود عروسکی هستم
بازیچه ی دست غم..

عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست

هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بهونه نباش.
گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند

مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما مثل
همیشه دو اتنخاب داریم . اول اینکه اجازه بدیم مشکلات ما رو
زنده به گور کنن و دوم اینکه از مشکلات سکویی
بسازیم برای صعود 


من ازمردن نمی ترسم،هراس از زندگی دارم
که هر روزش مثه دیروز،از این تکرار بیزارم
من از مردن نمی ترسم،که هر چی باشه یکباره
هراس از زندگی دارم،که دردش پر ز تکراره
اگه زندگی همینه،آره من عاشق مرگم
می خوام از شاخه بیفته،دونه آخر برگم
زندگی مثه یه داسه،آدما مثل درختن
ظریفاشون زود میمیرن،دیرتراونا که سختن
این دیگه دست آدم نیست،زورکی میاد به دنیا
به خودش میاد می بینه،افتاده تو قعر دریا
کسی از ما نمی پرسه،دنیا اومدن به زوره
یکی سالمه ،یکی نه،یکی افلیج، یکی کوره
به خودش میاد یه وقت که،واسه برگشت خیلی دیره
می کنه جون روزی صد بار،روزی صد دفعه می میره

من که میدانم به دنیا اعتباری نیست نیست
بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست
من که میدانم اجل نا خوانده و بیداد گر
سر زده می آید و راه فراری نیست نیست
پس چرا کسی را دوست نداشته نباشم
دلم پیشته
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(جمعه 86/4/15 ساعت 12:0 صبح)

دلم پیشته... گل من می دونی؟ بگو تا ابد پیش من می مونی
تو را دوست دارم با دل و جونم تا دنیا دنیاست با تو می مونم
وقتی چشماتو روبروم می بینم وقتی عزیزم پیش تو می شینم
همیشه پنهون میخوامت از جون عشقت از قلبم نمی ره بیرون
نازنینم با تو بودن واسه من خواب و رویاست
بیا پیشم تو نباشی این دل من خیلی تنهاست
آرزومه با تو باشم تا ببینی دل چه حالی می شه
عاشقی
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(پنج شنبه 86/4/7 ساعت 12:0 صبح)

تمام عاشقی من فدای چشمت باد
نگاه آن شب تو باز کار دستم داد
چنان غریب از این کوچه ها گذر کردی
که شرح رفتن تو سالهاست مانده به یاد
هزار بار مرا کشتی مگر آن شب
نگاه من به نگاه تو چند بار افتاد؟؟؟
یادمان باشد
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(جمعه 86/4/1 ساعت 12:0 صبح)

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش، سوزو نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن،هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت،من و مایی نکنیم
یادمان باشد ، سر سجاده عشق
جز برای دل محبوب، دعایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم
نگاه
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(دوشنبه 86/3/28 ساعت 10:7 عصر)

توی غربت چشات چیزیه که نمی خوام بدونم
چون برق چشاتو دوست دارم
ان نگاهاتو دوست دارم
لحظه لحظه هاتو دوست دارم
درد دلاتو دوست دارم
تموم قصه هاتو دوست دارم
عطر نفساتو دوست دارم
اواز صدا تو دوست دارم
این منم با تموم وجود
میگم به خدا دوست دارم
راه عاشقی
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(دوشنبه 86/3/21 ساعت 12:0 صبح)

بهم گفت :دوست داری عاشق کسی بشی که عاشقت نیست؟
گفتم: نه
گفت :دوست داری کسی را تو قلبت جا بدی که تو واسش مهم نیستی؟
گفتم: نه
گفت:دوست داری واسه کسی بمیری که جون تو واسش مهم نیست؟
گفتم : نه
گفت:حاضری غرورت را به خاطره کسی بشکنی که...،
توی آغوشه کسی باشی که...،
از لب کسی بوسه بگیری که...،
عشقت را باور نداره ؟
گفتم: نه
گفت: پس عشق تو هر چقدرم واقعی باشه چون یه طرفه است بازم کافی نیست.
یکم فکر کردم گفتم با دلم چه کنم؟؟؟؟
گفت : یا عاشق نشو یا اگه عاشق شدی عاشق کسی باش که عاشق تو باشه
لیست کل یادداشت های این وبلاگ