سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد، او را ازدنیا می پرهیزاند، همان گونه که یکی از شما بیمار خود را ازآب می پرهیزاند . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]   بازدید امروز: 17  بازدید دیروز: 15   کل بازدیدها: 178781
 
حرفای دل
 
راه عاشقی
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(دوشنبه 86/3/21 ساعت 12:0 صبح)

بهم گفت :دوست داری عاشق کسی بشی که عاشقت نیست؟

گفتم: نه

گفت :دوست داری کسی را تو قلبت جا بدی که تو واسش مهم نیستی؟

گفتم: نه

گفت:دوست داری واسه کسی بمیری که جون تو واسش مهم نیست؟

گفتم : نه

گفت:حاضری غرورت را به خاطره کسی بشکنی که...،

 توی آغوشه کسی باشی که...،

 از لب کسی بوسه بگیری که...، 

عشقت را باور نداره ؟

گفتم: نه

گفت: پس عشق تو هر چقدرم واقعی باشه چون یه طرفه است بازم کافی نیست.

یکم فکر کردم گفتم با دلم چه کنم؟؟؟؟

گفت : یا عاشق نشو یا اگه عاشق شدی عاشق کسی باش که عاشق تو باشه



نظرات دیگران ( )

اشتباه من
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(چهارشنبه 86/3/16 ساعت 12:0 صبح)

اشتباه اول من و تو یک نگاه بود

 عشق ما از اولین نگاه اشتباه بود

گر چه باورت نمی شود ولی حقیقتی است

 اینکه کلبه ی من از غم تو روبراه بود

می دویدم و میان کوچه جار می زدم

 های های گریه بود و اشک و درد و آه بود

 گاه گریه می شدیم  گاه خنده مثل شوق

 این هم از تب همان نگاه گاه گاه بود  

 جنگ بر سر من و خدا و عشق بود سیب  

سیب بی گمان در آن میانه بی گناه بود  

هر کجای شب که مثل سایه پرسه می زدیم  

ردی از عبورسرد آفتاب و ماه بود  

آفتاب من تویی و ماه من بگو چرا

با حضور آفتاب روز من سیاه بود  

اهل شکوه نیستم وگرنه آنهمه غروب

بر غریبی من و تو بهترین گواه بود

زیر چتر سایه ی تو خیس گریه می شوم

مثل آن زمان که دل هنوز سربراه بود

    هرچه می دوم به انتهای خود نمی رسم

مانده ام کجا ، کجای کار اشتباه بود



نظرات دیگران ( )

دریای وجود
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(پنج شنبه 86/3/10 ساعت 12:0 صبح)

در ساحل دریای وجودت دلم شکسته شد.کاش می دیدی شب های

تنهایی مرا.کاش می دانستی که چه دیوانه واردوست می دارمت.

گفتند اگر تمام یک های عالم را کنار هم بگذاری به بی نهایت میرسی

من تمام آرزوهایم را روی هم گذاشتم که به تو برسم.

هیهات آرزوهای من ازیک هم کمتربود.

به سان شبگرد تنهایی, درتاریکی شب به دنبامت می گردم

می دانم دیگرنمی یابمت. این روح من است که سرگردان

برسرگورآرزوها می گردد.دلم برای دیدارت پر می کشد...کجا

و چگونه بیابمت؟ای پرنده غزل خوانم که ازبرم پرگشودی

ورفتی غم فراقت را با که در میان گذارم هرگز فراموشت نمی کنم .

به یادت زنده هستم و به یادت می میرم.نازنینم از درد نبودنت

گریانم.بی تو دیگرتنهاترین شدم.

بی تو دلگیرم هیچ می دانی چرا ؟ چون در برم نیستی.کاش

کنارم بودی و مرحم دردهایم می شدی.

کاش هیچ گاه آسمان گرد جدایی نمی پاشید.نمی دانی چه

قدردلتنگم. درتک تک شب های تنهایم عذاب شمردن

شب های نبودنت را کشیدم .از این روزگار خسته شده ام

درد,کشیدن سخت است .از آن سخت تردرد جدایی است.

در تمام وجودم غم را حس می کنم .

همیشه دنبال آن راه و آن جاده وآن آهی میگردمکه مرا به آشیانه تو ببرد.

بی تو پاهای خسته ام را روی ماسه ها می کشم و بی هدف

کنار ساحل را پیش می گیرموهمراه دریا که تا افق دور است

تا جایی که چشم کار می کند

پیش می روم کجا می روم؟چه می خواهم از این رفتن بیهوده؟نمی دانم...

تنها می دانم که از آسمان وزمین از طبیعت و همه چیز خسته ام

خسته ام سخت نیازمند تکیه گاهی ,تکیه گاهی قوی که

سهمی از بارغم هایم را بدوش کشد

و باراشک هایم نتواند کمرش را خم کند.ای کاش مثل آسمان

بودمهروقت که دلتنگ می شدم بغض خود را می شکستم

وقطرات اشکم را نثارزمینیان می کردم.

باید غصه ها را در دل بریزم

آری باید صبور باشم.باید صبور باشم.

صبور باشم.

در سایه سارخستگی درزیریک درخت تنها و بی پناه ازحمله تگرگ

چشم انتظارتوبودم ای رفته بی خبر



نظرات دیگران ( )

قصه غم
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(شنبه 86/3/5 ساعت 12:0 صبح)

غصه‌ی تو برای من، شادی من برای تــــــــــو
دلت گرفت بگو خودم، گریه کنم به جای تــــــو

شرمنده عزیز که دلم واسه چشای تو خیلی کمه
شرمنده عزیز که تو میری و من دوستت دارم یه عالمه



نظرات دیگران ( )

خلوت دل
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(سه شنبه 86/2/25 ساعت 9:0 صبح)

از خلوت دل پر زدی، سکوت دل بر هم زدی


شریک لحظه های من، از پشت به دل خنجر زدی

 

جان میدهم به عشق تو، دل بسته ام به مهر تو


قلبت شکارم کرد و من افسون شدم در سحر تو

 

دلبسته ی کسی شدم ، که عاشقی بلد نبود

تو شب تاریک دلش ، نشونی از سحر نبود

 

خواستیم با هم تو شهر عشق ، بریم پی یکی شدن

فهمیدم از برق چشاش ، مردم ، مرد سفر نبود



نظرات دیگران ( )

خزان
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(جمعه 86/2/21 ساعت 12:0 صبح)

در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم
به او گفتم :چون به دیار یارم می روی به او بگو دوستش دارم
بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد و گفت :
دوستش بدار ولی منتظرش نمان!



نظرات دیگران ( )

من کیستم
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(شنبه 86/2/15 ساعت 12:0 عصر)

من کیستم که در زمین و آسمانت هر جا روم تنها ترینم
تو اگر مرا برای خود می خواهی قسمت میدهم به تار و پود
واژه سنگین خواستن که دل را از این ظلمت برهان که من هم می خواهمت...

من کیستم که از روز آغاز هم همه چیز برایم کهنه بود حتی در لحظه
دیدار جهان گریستم ! غم را شبی بدرقه کردم و اکنون میهمان شبانه
خشم است و فریادهایی آتشین که سوختن را بر درد پیروزی میدهند



نظرات دیگران ( )

گمشده
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(سه شنبه 86/2/4 ساعت 5:0 عصر)

گمشده ام ، در یک قفس سرخ ،در یک باغ پر از گلهای سرخ محبت و عشق...
گمشده ام ، در قلب یک عاشق ، در قلب یک مجنون
...
گمشده ام ، در یک آغوش گرم ، در دشت پر از آرزو و امید
...
گمشده ام ، در کنار دریا ، لحظه غروب خورشید ، درون دستهای گرم یک معشوق



نظرات دیگران ( )

قلب
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(دوشنبه 85/8/22 ساعت 12:40 عصر)

 

بدون تو قلبم پرپر می شود

شنیدن صدایت آرامش بخش است

بدون تو دنیای کوچکم خاموش می شود

اگر روزی احساس کنم تو در کنارم نیستی دیگر وجود نخواهم داشت

تو گلی و در چشم من جا داری

نمی دانی بی تو چه بر من می گذرد همه چیز برایم بی معنی و مفهوم است و

هیچ چیز برایم ارزش ندارد و همیشه پشت نگاهم غمی سنگین نهفته است

نمی توانم به زندگی بدون تو بیاندیشم

پس مرا دریاب و از این تنهایی و ماتم نجات بده چون تو همه چیز منی و من زندگی ام را در

تو خلاصه می کنم

پس یا نابودم کن..... یا نجاتم بده



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عاشقانه ای برای تو
اعتراف عاشقی
دوستت میدارم
پیش کش
پیمان
حلقه دار
شکسته
عاشق
این روزها
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
عشق
رازشقایق
خرداد
شهریور
قدیم
تابستان 86
جدید
بهمن

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
حرفای دل
مدیر وبلاگ : مهدی(Bad...Boy)[77]
نویسندگان وبلاگ :
رز کوچولو[1]

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ... تنهایی را دوست دارم زیرا در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

|| لوگوی وبلاگ من ||
حرفای دل

|| لینک دوستان من ||
عکس روز
بازی بزرگ
پائیزخزان
کتابچه کارتون آیناز( آثار هنری مهناز یزدانی انیماتور و کارتونیست
خاطرات دلتنگی
روزهای بی خاطره
مهربون کوچولو و عشقش...
رز وحشی
سکوت ستاره
عاشقانه
مرگ یک عاشق(شیدا.ساسان)

|| لوگوی دوستان من ||



زیبایی سایه خداوند بر کهکشانهاست - به روز رسانی :  1:50 ع 86/11/26

|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو